ایران عملیات نمایشی امریکا و عراق را قبول نمیکند ولی همکاری بین ایران و امریکا غیر ممکن نیست


@ejmalrai
 ایلایجا مگنایر توسط: 

 شیرین هاشمی ترجمه: 

همکاری بین امریکا و ایران چه مستقیم و چه غیر مستقیم سابقه دارد و ادامه خواهد داشت، سید علی خامنه ای از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ رییس جمهور ایران بود و بنابراین نیاز به همکاری با دولت‌های دیگر چه دوست و چه دشمن را درک می‌کنند. اما این همکاری باید هدف مطمین داشته باشد. در حال حاضر زمان تک ابر قدرتی جهان آمریکا به پایان رسیده و به این دلیل گفتگو‌ و ارتباط با امریکا برای ایران دیگر اجباری نیست. زمان تک ابر قدرتی جهانی امریکا در زمان پرسترویکا و افول شوروی سابق آغاز شد و در سال ۲۰۱۱ قبل از جنگ سوریه عاقبت یافت.  
شکستهای فراوان و متوالی امریکا در افغانستان و عراق ضعف نیروهای نظامی امریکا را آشکار کرد و نشان داد که امریکا کشوری است که می‌تواند در یک جنگ سنتی پیروز شود ولی بلافاصله تمام دست آوردهای نظامی خود‌ را در برابر مقاومت محلی از دست می‌دهد و درگیر باتلاق نظامی می‌شود. بنابراین ایران به روابط ترکیبی خود با چین و روسیه تمرکز میکند و از کشورهای اروپایی دور می‌شود و به درستی اروپا را یه عنوان یک قاره که هیچ گونه استقلال سیاسی از امریکا‌را ندارد. بدین ترتیب ایران به اهداف خود در سوریه، عراق و لبنان پایبند میماند و از متحدان خود حمایت خواهد کرد که این‌سه کشور می‌توانند در برابر امریکا ایستادگی کنند.

Sorry! This product is not available for purchase at this time.

Subscribe to get access

Read more of this content when you subscribe today.

بیست سال پیش ایران و امریکا در شهرهای پاریس و ژنو‌ چندین جلسات  داشتند، قبل از سقوط صدام حسین ‌وهم چنین‌ پس از سقوط صدام، حتی در حالیکه رییس جمهور جورج بوش در سال ۲۰۰۲، ایران را جزو گروه محور شرارت میدانست. اما در حالیکه ایران در آن زمان به همکاری با امریکا حاضر بود، ولی ایران انتظار نداشت که پیروزی زود هنگام امریکا در برابر طالبان در افغانستان باعث تشویق حمله بعدی امریکا به عراق شود. در سال ۲۰۰۳ عراق صدام حسین پس از ۱۲ سال تحریم های بسیار فشرده کاملا ضعیف و بدون امکانات بود. هم چنان، حمایت فراوان و گسترده کشورهای غربی  که در طول جنگ ایران و عراق برای عراق  وجود داشت کاملا ناپدید شده بود. جامعه عراق هم از رژیم صدام بسیار ناراضی بود و زمانی که رژیم جورج بوش آمادگی خود را برای حمله به عراق اعلام کرد واکنش ایران بسیار نگران و ناخوشایند بود.
در سال ۲۰۰۳، رییس کل حزب الله سید حسن نصرالله علننا مخالفت خود را از حمله امریکا به عراق آشکار کرد ولی این بیانیه شیعیان عراق را بسیار ناراضی کرد؛ برای چندین سال صدام جمعیت شیعه عراق را تحت خشونت و آزار قرار داده‌بو‌د و این جمعیت چندین شورشهای ‌نظامی و سیاسی علیه رژیم صدام انجام دادند. با یک‌ پیروزی زود هنگام و راحت در برابر صدام امریکا باز هم برای حمله به سوریه ‌ویا ایران تشویق می‌شد و حزب الله و ایران به این حقیقت کاملا هوشیار بودند. بسیاری از مقامات امریکا هدف اصلی امریکا‌در‌منطقه یعنی ایجاد خاور میانه نوین با اربابیت امریکا را علننا آشکار کردند و با این آشکاری اگر شکی‌ بود برطرف شد. به دست آوردن عراق با نفت و‌گاز حاصلخیز اولین گام در عمل این هدف خاور میانه نوین بود.
در پنتاگون، ریچارد پرل و پال ولوویتز از سیاستمداران ضد ایران برنامه برای شکست دولت اسد در سوریه و‌جمهوری اسلامی در ایران بعد از پایان جنگ عراق را بیان کردند و این برنامه نظریه دومینو نام گرفت. در آن زمان بعضی از مقامات در واشنگتن خواستار حمله به عراق بودند ولی بخش قابل توجه دیگری اعتقاد داشتند که ایران اول باید قرار حمله بگیرد و گروه دوم ادعا می‌کردند که مردان واقعی قصد حمله به تهران را داشتند. ایران به این برنامه ریزی ها هم هوشیار و هم آماده بود.

ایران چندین عملیات سریع و هوشمند انجام داد؛ در ۲۰۰۲ رهبر انقلاب سید علی خامنه ای برای چندین دلیل به گفتگوهای بین مقامات ایرانی و امریکایی رضایت دادند. اولا ایران باید از حمله امریکا به عراق مطمین می‌شد. دوما ایران تلاش فراوانی می‌کرد که مطمین‌ شود که‌ ایران و سوریه در برنامه حمله امریکا قرار دارند. سوما ایران میخواست با امریکا همکاری کند تا امریکا جنگ‌های خاور میانه خود را ادامه ندهد. بسیاری از تصمیم گیران دولت ایران اعتقاد داشتند که دوستی و همکاری میتوانست روش امریکا را تغییر بدهد و مقاصد تهاجمی  را کاهش دهد. و در نهایت ایران میخواست دشمن خود را بهتر بشناسد واگر لازم باشد اول در خاک عراق با نیروهای امریکایی مبارزه کند تا جنگ به مرزهای ایران برسد.

این واضح بود که پس از شکست صدام دولت امریکا هیچ‌ گونه تجربه در مدیریت کشوری مانند عراق را نداشت و بنابراین لازم بود که از هر گونه پشتیبانی که‌حتی‌ اگر از طرف ایران باشد استفاده کند. البته نا آگاهی امریکا‌در موارد به خصوص سیاسی و اجتماعی عراق پس از ۱۸ سال اشغالگری هنوز واضح است. مقامات ایرانی هم نقش بسیار مهمی را در گفتگوهای مستقیم با امریکا را داشتند و از اینکه  گویا امریکا برنامه ایجاد دموکراسی را داشت، خوشحال بودند به دلیل اینکه اکثریت مردم عراق شیعه هستند. البته اکثر کشورهای همسایه از این مسیله ناراضی بودند؛ قرار بود که قدرت از سنی‌ ها گرفته شود و به شیعیان داده شود. ایجاد دموکراسی در عراق تفاوت بزرگی بین عراق و همسایه های خود ایجاد می‌کرد به دلیل اینکه این کشورها اکثرا سلطنتی هستند و هم چنین ایجاد دموکراسی باعث می‌شد که اقلیت سنی پس از سال‌های طولانی قدرت از دست بدهد.
اما اهداف امریکا برای خاور میانه نوین و عملکردهای این کشور در این منطقه باعث شد که ایران واکنش نشان دهد و روابط را با متحدان خود در سراسر دنیا قوی کند. بنابراین در هر جنگ احتمالی آینده ایران تنها نخواهد بود و کنار کشورهای عراق، سوریه، لبنان و فلسطین خواهد جنگید.

پس از اشغالگری کامل افغانستان و عراق توسط امریکا بسیاری از مقامات امریکایی برنامه حمله و اشغالگری بر ایران را بیان می‌کردند. همکاری های گسترده امریکا و ایران صریحا به پایان رسید و در این حال جمهوری اسلامی فقط دو گزینه داشت؛ سازش ویا مقاومت. با وجود سال‌ها تحریم های فشرده و بیرحمانه ایران راه مقاومت را انتخاب کرد. اما ایران هم تصمیم گرفت که در راه مقاومت تنها نباشد و توانست چندین متحد را جمع کند که بتواند جلوی همسایه خصومت آمیز یعنی عربستان سعودی و ۳۵ پایگاه های امریکایی در منطقه ایستادگی کند.

جمهوری اسلامی علم و فناور موشک سازی را به خود آموخت و امروز توانسته موشکها با برد ۲۰۰۰ کیلومتر و پهپاده با برد ۱۲۰۰ کیلومتر کاملا بومی را بسازد. ایران هم این علم و فناوری را به متحدان خود یاد داده و به اشتراک گذاشته. ایران هم به توانایی ساخت تسلیحات اتمی رسید و اگر رهبر انقلاب تصمیم بگیرند می‌توانند بمب اتم را بسازند. ایران هم بعد از امضای سندهای همکاری با چین و روسیه با ارزش‌های چند صد میلیارد دلار یک متحد بسیار مهم راهبردی برای این دو کشور می‌باشد. هم چنین با این دو‌کشور ایران همکاریهای نظامی خود را گسترده تر کرده و این هم به روسیه و‌چین فرصت داد که در خلیج فارس و دریای عمان، مکانهایی که امریکا چندین سال برتری دارد حضور پیدا کنند.

سندهای همکاری که ایران با روسیه و‌چین بسته می‌تواند توافق برجام را برای ایران بی معنی کند. در حال حاضر امریکا دو ماه فرصت دارد که با ایران مذاکره را ادامه دهد و ممکن است بعد‌از انتخابات رییس جمهوری ژوئن امسال یک دولت با تفکر بسیار متفاوت بر روی کار بیاید. در حقیقت در چند سال اخیر امریکا رییس جمهور ایران حسن روحانی را که به مذاکره و همکاری با امریکا علاقه دارد را تضعیف کردند. حسن روحانی هم توانسته سید علی خامنه ای را برای اجازه دادن مذاکره با امریکا را  قانع کند. سید علی خامنه ای درخواست‌های روحانی را قبول کردند اما در حقیقت ممکن است که ایشان خوشحال هستند که امریکا باز هم ثابت کرد که امریکا قابل اعتماد نمیباشد. بی ثمر رسیدن مذاکرات با امریکا یکی از دلایل اصلی شکست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس ۲۰۲۰ می‌باشد و احتمالا در انتخابات رییس جمهوری امسال می‌تواند تاثیر گذار باشد.

مقامات ایران به این نتیجه رسیدند که امریکا به هیچ‌ عنوان قابل اعتماد نیست و به این دلیل راهبرد فعلی ایران در عراق یعنی مقاومت و خروج امریکایی ها از منطقه تغییر نخواهد کرد و به نظر می‌رسد که بی ثباتی عراق ادامه خواهد داشت.