چرا اروپا در جنگ بر علیه اوکراین با امریکا میایستد؟

 شیرین هاشمی :ترج

بسیاری از مردم دنیا حمایت بدون قید و شرط اروپا از امریکا را در جنگ علیه روسیه در خاک اوکراین را با وجود خرج بسیار سنگینی که به آنها تحمیل شده را زیر سوال میبرند. با ریاست جمهوری بایدن دولت کنونی امریکا بیشتر از دولت قبلی موفق به قبولی سیاستهای خود در قاره اروپا است. رییس جمهور سابق ترامپ موفق نشد که مارکل صدر اعظم سابق آلمان را قانع کند تا نورداستریم دو را ببندد. و در همان زمان، فرانسه میخواست که به ناتو اتمام دهد و یک ارتش اروپایی ایجاد کند. آیا امریکا نقشه مقابله با روسیه را داشت و چگونه و چرا اروپا حاکمیت سیاسی خود را به عهده امریکا واگذار کرده که بر ضد منافع غذایی و انرژی اروپا عمل میکند؟

برای چندین دلیل، اروپا با امریکا در این جنگ ویرانگر در یک طرف قرار گرفت. ولی سوال های بسیار مهمی هنوز بدون جواب است: تا چند مدت اروپا می‌تواند تحریم های علیه روسیه را با وجود عواقب ناگوار برای اروپا نگه دارد؟ اروپا نمیتواند سیاست “امریکا اول “ را برای طولانی مدت ادامه دهد. آلمان اولین کشور است که بهای سنگینی را پرداخت میکند، شرکت بزرگ انرژی یونیپر پس از تصمیم اروپا که صادرات نفت را متوقف کند، بیش از ۴۰ میلیارد دلار ضرر مالی داشته.

اروپا چون اشتباها فکر میکند که قدرت مالی و توانایی های خود بیشتر از آنکه است، می‌باشد مهم تر از روسیه است و به تقاضاهای پوتین توجهی نمیکند. اروپا به جای مذاکرات و مشارکت برابر با روسیه سعی میکند خواسته های خود را به روسیه تحمیل کند. تا زمانی که اروپا، روسیه را به عنوان یک شریک برابر نتواند ببیند از نیازهای اروپا نمیتواند آگاه باشد. واکنش نامتناسب روسای اروپایی ( تحمیل تحریم های سنگین که در وحله اول به خود اروپا تاثیر منفی داشت) به دلیل ایدئولوژی استعمارگر اروپا است که فکر میکند اروپا مهم‌تر از روسیه است. درست است که اروپا مرکز قدرت مالی است ولی وابسته به به منابع طبیعی که در اروپا وجود ندارد می‌باشد.

اروپا باور دارد که برای تامین احتیاجات انرژی خود که به روسیه وابسته است، اشتباه بزرگی بوده. ولی این درست نیست؛ روسیه هیچ زمان اعلام نکرد که جریان گاز را به اروپا میبندد چون به صدها میلیارد دلار که اروپا پرداخت میکند احتیاج دارد. این امریکا و روسیه نبود که تصمیم توقف میلیارد دلار خطوط تامین گاز نورد استریم ۲ را اعلام کرد. چند ماه بعد وحشت در بازار های انرژی و کمبود شدید منابع انرژی پیش آمد وقتی که اتحادیه اروپا تصمیم خود را برای توقف خرید انرژی از روسیه را اعلام کرد. علاوه بر این، نورد استریم ۱ در دریای بالتیک دچار خرابکاری قرار گرفت و اروپا برای تامین انرژی نمیتواند به روسیه برگردد. ولی بیش از ۱۲ کشورهای اروپایی که جزو اتحادیه اروپا و ناتو هستند هنوز کاز مورد احتیاج خود ( بین ۶۰ تا ۱۰۰ درصد ) را با وجود تحریم ها از روسیه تامین میکنند.

پوتین به اروپا پیشنهاد داد که از طریقه خطوط گاز استریم روسی از ترکیه گاز بخرد تا مشکل کمبود گاز این قاره در این زمستان حل شود. ولی کشورهای اروپایی به این پیشنهاد روسیه گوش ندادند و چندین روسای کشورهای اروپایی به تحریم هایی که به خودشان ضربه میزند ادامه دادند و مغرورانه کاهش وابستگی خود به گاز روسیه را اعلام کردند. این کشورها تصمیم گرفتند که کاز بسیار گرانتر را از امریکا ، نروژ، الجزایر و قزاقستان بخرند و شهروندان خود را درگیر تورم شدید کنند برای قصدی که اصلا به آن نزدیک نشدند: فلج کردن اقتصاد روسیه.

آژانس بین‌المللی انرژی هشدار داد که امکان دارد که اروپا تا تابستان سال بعد ۳۰ میلیارد متر مربع کمبود گاز داشته باشد و بنابراین باید قبل از زمستان ۲۰۲۳-۲۰۲۴ باید عمل کرد. و این فقط زمانی امکان دارد که اروپا از ادامه ضررهایی که به خود میزند به دلیل حمایت از سیاست ها و سلطه گری امریکا دست بردارد. اروپا می‌تواند دوباره روابطی را با روسیه برقرار کند و ضررهای تحریم ها به قاره اروپا کاهش می‌گیرد اگر روسیه راضی شود که “ فقط برای تجارت” با اروپا با آنها همکاری کند. جنگ در اوکراین ، فقط جنگ امریکا است ولی روسای کشورهای اروپای طور دیگری عمل میکنند.

Subscribe to get access

Read more of this content when you subscribe today.

هیچ شکی نیست که روسیه و امریکا به سوی مقابله پیش میرفتند زمانی که روسیه از سکوت طولانی که بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۵ ادامه داشت خارج شد. و این زمانی بود که پوتین تصمیم گرفت که روسیه باید از تنها دسترسی نیروی دریایی خود آبهای گرم مدیترانه در منطقه طرطوس سوریه باید دفاع کند.

ستیزه جویان سوریه که پشتیبانی چندین کشورهای عربی و اروپایی و جزو ناتو را داشتند تصمیم خود را برای اخراج روسیه پس از سقوط رژیم ‌ در سوریه در جنگی که در ۲۰۱۱ شروع شد و برای ده سال ادامه داشت تایید کردند. این باعث شد که روسیه و ایران بتوانند اهداف مشترک پیدا کنند و باهم برای جلوگیری از تجزیه سوریه همکاری کنند و یک “ خاور میانه جدید “ ایجاد کنند. این همکاری ایران و روسیه برنامه های امریکا را بهم زد و امریکا را بسیار نگران برنامه های آینده خود کرد.

با اینحال در وسط جنگ روسیه از مذاکره با امریکا درباره آینده رییس جمهور سوریه بشار الاسد کوتاهی نکرد و مخالف کناره گیری اسد نبود. اما، ایران که نقش سنگر را بین هر گونه توافق امریکا و روسیه برعلیه سوریه را داشت و به این دلیل امریکا همکاری جدی روسیه را برای پایان جنگ سوریه قبول نکرد که اتفاقا به نفع اسد شد.

ترامپ که رابطه غیر خصمانه با پوتین را داشت، نتوانست جلوی همکاری بین امریکا و ناتو را برای آماده سازی اوکراین برای جنگ را بگیرد. پشتیبانی امریکا از اوکراین از قبل برنامه ریزی شده بود، از کودتای ناموفق ۲۰۰۴ تا کودتای موفق ۲۰۱۴. پس از انقلاب ۲۰۱۴ اوکراین، کمک های نظامی به اوکراین افزایش یافت تا بایدن فرصت جنگ با روسیه را پیدا کرد چون مطمین از پیروزی بر علیه روسیه است.

با موفقیت ترامپ در ریاست جمهوری ، مقابله بین روسیه و امریکا مدتی عقب افتاد. به این دلیل بسیاری از رهبران دولت‌های خاور میانه باور داشتند که پوتین در انتخابات، پیروزی ترامپ را به هیلری کلینتون ترجیح می‌دهد. به احتمال قوی مقامات روسی از نیات جنگ خیز حزب دمکرات به خوبی آگاه بودند.

با اینکه ترامپ نمیخواست با روسیه جنگ را آغاز کند، بیشترین فشار را بر فرانسه و آلمان گذاشت ولی هر دو کشور خواسته امریکا را که کاهش دادن و یا قطع خرید گاز ارزان قیمت روسی را بود، قبول نکردند. ولی این فشار تا حد خصومت آشکار علیه پوتین نبود و به این دلیل با اینکه آموزش نیروهای اوکراین ادامه داشت ولی خصومت بین دو کشور افزایش نگرفت.

زمانی که بایدن معاون رییس جمهور در دوران اوباما بود، با عملیات اوکراین بسیار آشنایی داشت و به کی یف سفر کرد. و با رسایت جمهوری بایدن، سیاست این کشور خاور میانه را در اولویت آخر و اوکراین در اولویت اول قرار می‌دهد.

بایدن با مقابله با پوتین میخواست که با یک سنگ دو پرنده را بکشد؛ چین و روسیه و پیام سخت و محکم به هر کشوری که یکجانبه گری امریکا را به چالش میکشد، بدهد. لوید آستین، وزیر دفاع امریکا بیان کرد که چین تنها قدرتی است که می‌تواند نظم جهانی را ( که امریکا به وجود آورده) را تغییر دهد. آستین، روسیه را یک خطر دید و به خصوص اگر روسیه و چین با هم همکاری نزدیک داشته باشند. این نشان می‌دهد که قصد اصلی امریکا حفظ یکجانبه گری او می‌باشد.

امریکا به همکاری نظامی خود با اوکراین را افزایش داد، و افسران را با سلاح های اروپایی تعلیم داد و به آنها ایدئولوژی علیه روسیه را ترویج داد تا اوکراین آمادگی عضویت ناتو را داشته باشد. اوکراین قصد داشت که کاملا در اطاعت اروپا و دور از روسیه عمل کند. اوکراین باور دارد که به اروپا تعلق دارد و آماده چالش روسیه است و قبول نمیکند که بیطرف بماند حتی اگر باید قیمت سنگینی پرداخت کند. ناتو یک سازمان برای مقابله با شوروی به وجود آمده بود و حتی پس از فروپاشی شوروی گسترش گرفت. ۱۲ کشورهای اصلی ناتو که برای مقابله علیه روسیه در سال ۱۹۹۱ تشکیل گرفته بودند تبدیل به ۳۰ کشور شدند. ناتو بیش از مرزهای خود ( اتلانیک شمالی ) میخواهد گسترش بگیرد و دبیر کل ناتو میخواهد که آنها آماده مقابله با چین باشند.

روسیه نتوانست تصمیم جدی اوکراین را برای چالش روسیه اگر جنگی رخ بدهد را پیشبینی کند. امریکا به خوبی آگاه بود که پوتین که در مذاکرات ۲۰۰۷ امنیتی در مونیخ ناراحتی خود را درباره عضویت اوکراین در ناتو بیان کرده بود، ساکت نمیماند. ناتو، روسیه را در ۲۰۰۹ با افزودن کشورهای بیشتر به ناتو تحریک کرد.

زمانی که پوتین فکر کرد که آمادگی دفاع از امنیت ملی روسیه و پس از چندین هشدار امریکا باز به روسیه اهمیتی نداد. پس از آن، روسیه شروع به قرار دادن دهها هزار سرباز در مرزهای اوکراین در آوریل ۲۰۲۱ کرد، ده ماه قبل از اعلام شروع جنگ. پوتین میخواست به همه هشدار دهد که تا چه اندازه برای شروع جنگ اجباری آماده‌ بود.

امریکا فقط دو گزینه داشت: گزینه اول این بود که روسیه به جنگ نمیرفت. در این حال، اوکراین عضو ناتو می‌شد و ماده ۵ که بیان میکند که تمام کشورهای عضو اکر‌ یک کشور در جنگ باشد از او دفاع میکنند شامل می‌شد. و امریکا باید سلاح های اتمی را در خاک اوکراین قرار میداد. در حال حاضر، ناتو بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ بمب‌های اتمی در کشورهای عضو ناتو دارد که فقط تحت کنترل امریکا هستند.

گزینه دوم جنگ بود که رییس جمهور امریکا همانطور که به کشورهای اتحاده اروپا پیام داد فکر می‌کرد که برنده خواهد شد. حقیقتا، ویکتور اوربان نخست وزیر مجارستان که عضو ناتو و اتحادیه اروپا است بیان کرد که بایدن به مقامات اروپایی گفته بود که « پوتین در قدرت نخواهد ماند، و امریکا می‌تواند روسیه و اقتصاد او را در عرض چند ماه به زانو بیاورد. »

نخست وزیر مجارستان اشکارانه علیه نقشه شکست خورده‌ امریکا صحبت کرد و اضافه کرد که « اگر مارکل و ترامپ در قدرت بودند، جنگ در اوکراین رخ نمیدهد. و اگر کسی باور دارد که این جنگ با مذاکرات بین روسیه و اوکراین تمام خواهد شد، در این دنیا زندگی نمیکند.» ویکتور اوبان میخواهد هشدار دهد که امریکا و نه اوکراین باید با روسیه برای پایان جنگ مذاکره داشته باشد.

جنگ هنوز ادامه دارد و سقوط پوتین و پیروزی غرب بعید به نظر میاید. اروپا این را باور نداشت و میخواست با امریکا همکاری کرده و از “غنایم جنگ “ استفاده کند چون فکر می‌کرد که پیروزی برای آنها تضمین شده است. جوزف بورل مسیول سیاست خارجی اتحادیه اروپا باور دارد که « اروپا مثل یک باغ زیبا است و بقیه دنیا یک جنگل است. » بنابراین سران اروپایی ایدولوژی استعمارگری را دنبال میکنند و باور دارند که دنیا دور اروپا میچرخد و بقیه کشورها خارج این دایره تمدن و پیشرفت هستند.

این بیانیه و تمایل نژاد پرستانه به دلیل تاریخ گذشته اروپا است که ثروت مردم و قاره های دیگر برای چندین دهه ها غارت می‌کرد. منابع طبیعی از سوی تسخیر کنندگان اروپایی از آفریقا، خاور میانه، آسیا و امریکای لاتین دزدیده می‌شد. همین تفکرات باعث می‌شود که اروپا کور کورانه به امریکا بپیوندد تا از “ سقوط روسیه” امتیازاتی به دست بیاورند.

تاکنون نتایج این جنگ برای اروپا خوشایند نبوده و بالعکس تفکرات آنها ، روسیه با قدرت عمل کرده و اروپا از بحران شدید اقتصادی رنج میبرد و صنایع اروپا روبه شکست هستند. اروپا هر چه زودتر باید راه حل هایی برای نارضایتی های مردم خود به دلایل شرایط ناگوار زندگی، تورم بیسابقه و کمبود منابع انرژی پیدا کند. به نظر می‌رسد که اروپا فقط در اوایل بحران های اقتصادی می‌باشد و اوضاع در آینده حتما بدتر خواهد شد.

وقت آن رسیده که اروپا جدی تر به فکر بحران مالی که به مردم خود تحمیل شده، باشند. مقامات اروپایی شاید متوجه نباشند که دنیای متمدن فقط در اروپا نیست و دیگر قاره ها تمدن های بسیار کهن و منابع غنی طبیعی دارند و می‌توانند به غیر از غرب به نقاط دیگر برای همکاری توجه کنند. بسیاری از کشورهای دنیا به دلایل دهه ها جنگ‌های غربی و تغییر رژیم و انقلابهای رنگی و حملات نظامی ویران ممکن است سقوط کرده ویران بشوند به مانند کوبا، ونزویلا، ایران، عراق، افغانستان، سوریه و لبنان و دیگر کشورها را می‌شود نام برد.

اروپا شاید آگاه نباشد که مردم دنیا دیگر مشکلات کشورهای غربی را جزو مشکلات خود نمیدانند. کشورهای نفت خیز خواسته غرب را برای افزایش تولید نفت رد کردند و در حال حاضر اوپک پلاس روزانه تولید نفت را با دو میلیون بشکه کاهش داده بر خلاف واکنش تند امریکا و احتیاج اروپا برای نفت.

کشورهای غیر غربی به مانند چین، هند، پاکستان، برزیل، ایران و آفریقا و دیگر کشورها که شامل دوسوم جمعیت دنیا می‌شوند قبول نکردند که سیاست غرب را در این جنگ را که طولانی مدت خواهد بود را ادامه دهند. اروپا به سوی فقر پیش می‌رود و امریکا حاضر است که قاره اروپا را قربانی کند و اروپا را به عنوان خسارت جانبی برای حفظ سلطه گری میبیند. ولی باز هم این سلطه گری به نظر میاید که در خطر باشد.

Advertisements
Advertisements
Advertisements