
@ejmalrai ایلایجا مگنایر توسط:
شیرین هاشمی :ترج
جنگ بین روسیه و ناتو به ریاست امریکا را نمیشود از تصمیم و عزم امریکا برای دفاع از مقام خود به عنوان رییس کامل دنیای غرب جدا کرد. هدف امریکا فقط چالش روسیه که قدرت دفاع و مقابله با امریکا را دارد حتی اگر مجبور شود در میدان جنگ و یا از طریقه جنگ نیابتی با امریکا روبرو شود. بلکه برای امریکا، توسعه توانایی های چین بزرگترین خطر علیه هژمونی امریکا است. این به دلیل توسعه اقتصادی و برنامه های تجاری در آسیا، اروپا، آفریقا و امریکای جنوبی است. برای امریکا خطر از طرف چین که یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا است افزایش شدیدتری خواهد داشت اگر روسیه بتواند ناتو را در اوکراین شکست دهد و اگر چین و روسیه تمام توانایی های قابل توجهه خود را با ترکیب کرده و همکاری راهبردی داشته باشند. روسیه هیچ زمان قبلا در جنگ علیه تمام فن و توانایی ها و تجهیزات غربی شرکت نداشته، و الان روسیه به چین به صورت قابل توجهی این تجربه را نشان داده. و بنابراین بیشتر واضح شده که قصد امریکا این بود که مانع نزدیک شدن روابط روسیه با چین باشد.
جنگهای جهانی اول و دوم در قاره اروپا بدون شرکت امریکا صورت گرفتند در زمانی که برای امریکا کمونیسم از فاشیسم بسیار خطرناک تر بود. درگیری مستقیم امریکا موقعی آغاز شد که ژاپن به نیروگاه دریایی امریکا در پرل هاربر در هاوایی در ۱۹۴۱ حمله کرد. از آن تاریخ به بعد هژمونی و نفوذ امریکا در اروپا شروع شد و به تمام دنیا گسترش یافت تا حدی که حالت سلطه گری دنیا رسید.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و چندین دهه پس از آن، به خصوص بعد از فروپاشی شوروی در ۱۹۹۱ امریکا از “ جنگهای خشن” برای ایجاد کنترل به کشورهای مختلف استفاده کرده. ولی این جنگ ها باعث تلفات بی شمار که میلیون ها مسلمانان در آسیا و خاور میانه کشته شدند منجر شده. حداقل ۳۷ میلیون نفر از خانه های آواره شدند و صدها میلیارد دلار از منابع دزدیده و یا نابود شدند. ولی شکست جنگهای خشمگین امریکا باعث شده که امریکا بیشتر به “ جنگ نرم “ اقتصادی تکیه کند که در حقیقت از جنگ خشمگین کم شرورتر نیست. هدف این است که درآمد و زندگی مردم را فقیرتر کند ( افغانستان، لیبی، سوریه، لبنان و ونزویلا) از طریقه تحریم ها و مسدود نمودن دارایی های آنها.
ولی جنگ در حالتهای مختلف بر علیه چین غیر ممکن است مگر اینکه امریکا بتواند چین را از روسیه جدا کند و اطرافش را با پایگاههای نظامی احاطه کند و تحریکات مختلفی را انجام دهد. هم چنان امریکا میتواند از کشورهایی که مورد نفوذ او هستند و به قدرتمندی چین حساسیت دارند برای جنگ استفاده کند. ولی این نقشه ناموفق میماند اگر روسیه شکست نخورد، از لحاظ اقتصادی ضربه نبیند و یا ثبات داخلی بهم نخورد بخصوص که روسیه میتواند بجنگد و تاریخ طولانی در شکست دادن نفوذ امریکا را دارد. در خلاصه اگر دو ابر قدرت روسیه و چین بتوانند با هم بر علیه یک دشمن و با منافع مشترک بجنگند، امریکا چندان شانس خوبی نخواهد داشت.
برای این دلیل، یکی از اولین و مهمترین اهداف از جنگ امریکا و روسیه در خاک اوکراین آمادگی برای جنگ بعدی نیابتی علیه چین با وجود اینکه چین مجهز به سلاح اتمی است و به مانند روسیه، برنامه این است که چین به یک جنگ کلاسیک کشیده شود.
اگر ۳۰ کشور ناتو موفق به شکست روسیه شوند و سربازان را از ۱۰۰٫۰۰۰ کیلومتر مربع که در اوکراین اشغال کرده خارج کنند و یا روسیه را در باتلاق جنگ اوکراین برای چندین سال نگه دارند، باعث خواهد شد که چین موقعیت خود را به هژمونی امریکا سازشانه تر کند. ولی از آن سو هم هیچ شکی نیست که چین فقط منتظر نیاستاده و به جدیت درسهای نظامی و اقتصادی این جنگ را مرور میکند. غرب از تمام خلاقیت خود استفاده میکند تا تحریم های بهخصوصی را برعلیه روسیه تحمیل کند حتی آنهایی که بر علیه اقتصاد خودشان میباشند. علاوه بر این تامین متوالی و مکرر تجهیزات نظامی به اوکراین نشان میدهد که چگونه تعداد و کیفیت این سلاح ها انتخاب میشود که واکنش روسیه را محدود نگه دارد و روسیه از سلاح های کشتار جمعی استفاده نکند. و هم چنان چین به فکر خودکفایی در فناوری و انرژی است و اینکه بتواند انرژی مایحتاج خود را از چندین منابع مختلف تامین کند و تفکر خود را در رابطه با جنگ تغییراتی میدهد تا اشتباهات روسیه در اوکراین را تکرار نکند.
Subscribe to get access
Read more of this content when you subscribe today.
You must be logged in to post a comment.