سال اول جنگ ابر قدرتها در اوکراین به پایان رسیده.


                                        @ejmalrai ایلایجا مگنایر توسط

 شیرین هاشمی :ترج

دومین سال حمله روسیه به اوکراین با یک دنیای نوین شروع شده که بسیار از دنیای سال اول جنگ در فوریه ۲۰۲۲ فرق دارد. قاره های بین خود تفاوت عقیده دارند، اتحادهای بین کشورها بسیار تغییر گرفته، غرب بیشتر منزوی و کم قدرت شده، روسیه در خود کشور و در اوکراین به سوی پیروزی می‌رود با اینکه تلافات بسیاری هم را قبول کرده. 

حقیقتا امریکا گستاخی و حماقت نشان داد وقتی که فکر کرد می‌تواند روسیه را شکست دهد با عواقب ناخوشایند اقتصادی که برای مردم دنیا دارد. دنیا شاهد تولد نظام چند قطبی است پس از آنکه امریکا به طریقه ناتو به جنگ با روسیه اقدام کرد.

برای سه دهه، روسیه باور کرد که غرب می‌خواهد روسیه را به عضویت کشورهای غربی بیاورد. ولی به تازگی فهمید که برنامه امریکای نفرت انگیز این بود که روسیه را مطیع کند و فقط‌ در حاشیه نگه دارد. روسیه چندین بار خواستار عضویت ناتو شده ولی هر بار قبول نشده چون امریکا نمیخواهد که دو ابر قدرت در یک سازمان باشند و اینکه روسیه بتواند برای عضویت اعضای جدید حق مخالفت را بدهد.

امریکا فعالانه چندین رهبرهای کشورهای مختلف را سرنگون کرده، کشورها را اشغال کرده و مردمان را به فقر کشانده، تمام شهروندان را تحت تحریم قرار داده، دهها میلیون مردم و خانواده آنها را آوراه کرده و میلیون ها بیشتر مردم را یا زخمی کرده و یا کشته. 

روسیه در اروپای شرقی یک امپراطوری تشکیل داد ولی امریکا بیش از ۷۵۰ پایگاه های نظامی را در ۸۰ کشور برقرار کرد. امریکا و کشورهای ناتو بدون هیچگونه حس مسیولیت در امور کشورهای مستقل دخالت کردند به دلیل اینکه پس از جنگ جهانی دوم، امریکا برتری مطلق امپراطوری خود را نشان داده به خصوص پس از پرسترویکا در ۱۹۹۱ امریکا قوی تر شد.

پس از بازگشت روسیه به عرصه بین المللی در زمان جنگ سوریه در ۲۰۱۵، امریکا نگران آغاز چالش به هژمونی خود شد. امریکا گسترش ناتو را به عنوان امید و ابراز قدرتمند برای جمع کردن متحدان بیشتر برای مقابله با روسیه که دیگر ضعیف نیست، میداند. برای بقای امریکا به عنوان ابر قدرت مقابله با روسیه در میدان جنگ از طریقه یک کشور نیابتی لازم بود تا جنگ جهانی دوم اتفاق نیفتد. امریکا به وسیله اوکراین وارد جنگ علیه روسیه شد ولی بعدا فهمید که تقریبا ۷۵ درصد مردم خود نمیخواهند از این جنگ پشتیبانی کنند و شعار “ امریکا اول” برای آنها مهمتر است.

بسیاری از کشورها از یکجانبه گری و سلطه گری امریکا خسته شدند و کشورهایی به مانند هندوستان، برزیل، آفریقای جنوبی و چین به روسیه میپیوندند و اعتراض خود را به امریکا بدون آغاز خصومت، بیان میکنند. فقط ۱۶ درصد جمعیت دنیا با امریکا برعلیه روسیه متحد است و بیشتر این کشورها از تحریم‌های امریکا میترسند. و این به این معنی نیست که بقیه کشورهای دنیا طرفدار روسیه هستند ولی از سلطه گری ناعادلانه، بی احترامی به قوانین بین المللی و جنگ‌های نابود کننده امریکا بیزار هستند. کشورهایی که موافق دنیای چند قطبی هستند به دلیل درس‌های بسیاریی که از جنگ‌های امریکا یاد گرفتند می‌باشد.

این جنگ چه دستاوردی هایی داشته؟ چه نتایجی پس از یک سال جنگیدن ‌شدید میتوانیم بگیریم؟

اکثر مردم دنیا دیگر قصه امریکا را که میخواهد “دموکراسی”، “حقوق بشر” و یا “آزادی “ را به دیگر کشورها صادر کند را یا باور ندارند و یا جدی نمیگیرند. جنگ سال اخیر اوکراین درباره توسعه و یا خواست روسیه برای تشکیل امپراطوری نیست؛ بلکه همانطور که زلانسکی زمانی که مردم امریکا فکر کردند که خیلی زیاد از اوکراین حمایت مالی میکنند بیان کرد که « اگر آنها تصمیم خود را عوض نکنند و از مردم اوکراین حمایت نکنند، آنها ریاست بر دنیا و ناتو را از دست می‌دهند.» حقیقتا این جنگ درباره احیا کردن ناتو که یک سازمان بدون مغز همانطور که رییس جمهور فرانسه ماکرون بیان کرد، می‌باشد. و بایدن هم دلایل جنگیدن در اوکراین را به این صورت توجیه کرد؛ « این راجع به اوکراین نیست، راجع به ناتو و اروپای شرقی است.» 

ینس استولتنبرگ دبیر کل ناتو هم اظهار کرد، « جنگ اوکراین در فوریه سال پیش شروع نشد ولی ۲۰۱۴ شروع شد.»

ناتو با ریاست امریکا و اوکراین باور داشتند که امکان دارد که پس از چند ماه جنگ روسیه را شکست دهند، اقتصاد را با هزاران تحریمهافلج کنند و پوتین را سرنگون کنند. این اهداف غیر واقعی امریکا که به متحدان اروپایی او ارایه شده بود تا آنها را از پشتیبانی از اوکراین راضی کند در نتیجه یک توهم بود همانطور که رییس ناتو و نخست وزیر مجارستان ویکتور اوبان تایید کرد. 

با کشاندن متحدان خود به جنگ اوکراین( و در جنگ‌های اخیر)، امریکا باعث مشکلات بسیاری در اروپا که مثلا یکی از متحدان طبیعی روسیه بود، شده. مقامات اروپایی مخصوصا عواقب ناخوشایندی را که اقتصاد کشورهای خود از آن رنج خواهند برد را نادیده گرفتند.

رییس جمهور بایدن موفق بود که هدف اصلی خود آلمان را در این جنگ از روسیه جدا کند و خط نورد استریم را بدون هیچگونه حس مسیولیت و با سکوت کامل کشورهای غربی خرابکاری کند. همانطور که هنری کیسینجر بیان کرد دوستی با امریکا کشنده است. ترامپ هم سعی کرد که روابط آلمان و روسیه را بهم بزند ولی به دلیل اینکه معمولا آلمان خود را از هژمونی امریکا در دوران مارکل دور نگه میداشت نتوانست موفق شود. برای امریکا مهم بود که جلوی اقتصاد در حال پیشرفت روسیه را بگیرد و اجازه ندهد که صدها میلیارد یورو از فروش گاز ارزان روسیه به کشورهای اروپایی به جیب روسیه نرود. در حال حاضر برای امریکا با صرفه تر است که با روسیه در جنگ باشد تا زمانی که اقتصادهای روبه رشد روسیه‌ و چین بسیار قویتر باشند به خصوص که کمبود اقتصاد امریکا به ۳۱.۴ تریلیون دلار رسیده. روسیه و‌ چین تبدیل به کشورهای ثروتمند شدند که ارتش بسیار قوی دارند که سلطه گری امریکا را در دهه بعد مورد تهدید قرار می‌دهد مگر اینکه یک جنگ بتواند اقتصاد دنیا را تغییر شکل دهد.

Advertisements
Advertisements
Advertisements